بعد مشهد

ساخت وبلاگ

خداااا چقد دلم تنگشه خیلییییی اخه مگه میشه تو ازم دور باشی  امروز چندتا از پیامکای ب فرض خودش عاشقانه منو نامزدمو خوند و بهم ریخت ولی بخدامن حسی ازون پیامکا نداشتم ولی دیگه نمیتونم درستش کنم چون حالش خیلی بده و رابطشو باهام قطع کرد گفت زنک نزنم برم دنبال شوهرم ولی اون میدونه بدون اون نمیتونم زندگی کنم ب امیدم زنگ زده الکی گفته زنش گریه کرده گفته دیگه من تو زندگیشون نباشم چندروز بهش زنگ نزنه همه پلای ارتباطیمو قطع کرده دارم میمیرم خدا کمک کن زود همه چی آروم شه بعد مشهد...ادامه مطلب
ما را در سایت بعد مشهد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : elahe2424 بازدید : 45 تاريخ : پنجشنبه 6 بهمن 1401 ساعت: 17:42

ادامه داستان زندگیمو مینویسم با چشای اشکی و صدای خفه از بغض ک حکایت از دلگیری شدیدم داره  دیشب شب یلدا بود شب یلدا بدی بود چون با عشقم سر اینکه نامزدم شب یلدا کنارم خونه ما میخاست بیاد دعوا کردیم من اصلا دوس نداشتم بیاد ولی نشد نیاد هرچند با کلی ضد حال بهش اومدو اصلنم تحویل نگرفتم ولی عشقم فک کرد خیلی خوشحاله و از خوشحالی اون قاطی کرد و الان باهم قهریمو من بیدارو داغوووونم راستی نگفتم ک من برا مهاجرت ب سوئد با نامزدم اقدام کردم  فقط بخاطر اینکه دیگه نمیشد زندگیامون با هم بگذره من ب وجود  زن عشقم و عشقم ب وجود نامزدم خیلی حساس شدیم کلا ۳روز رو ابراییم چون واقعا عاشق واقعی هستیم ولی ب جنون کشیده شدیم ولی مثل عشقمونو جایی ندیدمو نشنیدم میمیرم ازین عشق وقتی فک میکنم چقد حالمون باهم خوبه و چقد دیوانه وار همو میخایم ولی ب جایی رسیدیم ک داره کارمون از رسوایی خانوادگیم میگذره چون الان دیگه همه میدونن همه هم خونواده و شوهر من هم خانواده و زن اون و خونواده زنش وخونواده خودش همه دیگه این عشقو خبر دارن ولی چون زندگی با این شرایط برامون خیلی سخت شده تصمیم گرفتیم ما بریم ی کشور اروپایی ک ایشا... برا اردیبهشت قراره بریم و اگه خدا بخاد بعدش شاید بتونه عشقم بیاد شاید تو ی دنیای دیگه واقعا دستای همو بگیریم ولی فعلا قراره با نامزدم ازینجا برم چون خیلی سخته خیلیییی زندگیم روزای خوشش زیاده ولی سختیاش داره از پا درم میاره من ی دختر فوق العاده با صبر و تحمل بالا بودم ک مسعود و هرکی منو میدید عاشق این ویژگیام میشد ولی حس میکنم الان اون الهه سابق داره تغییر میکنه ادامه بدم شاید دیگه نتونم با ارامش برخورد کنم و آرامش بدم نمیخام با ویژگیای بد کسی منو ببینه و دیگه دوسم نداشته باشه بعد مشهد...ادامه مطلب
ما را در سایت بعد مشهد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : elahe2424 بازدید : 115 تاريخ : جمعه 3 تير 1401 ساعت: 8:49

من الان ی کشور اروپایی هستمو عشقم ایران خیلی اتفاقا افتاده الان خیلی داغونمو نمیتونم بنویسم ولی بهتر بشم همشو با عشق زیادم عشقم مینویسم بعد مشهد...
ما را در سایت بعد مشهد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : elahe2424 بازدید : 123 تاريخ : جمعه 3 تير 1401 ساعت: 8:49

ادامه داستان زندگیمو مینویسم با چشای اشکی و صدای خفه از بغض ک حکایت از دلگیری شدیدم داره  دیشب شب یلدا بود شب یلدا بدی بود چون با عشقم سر اینکه نامزدم شب یلدا کنارم خونه ما میخاست بیاد دعوا کردیم من ا بعد مشهد...ادامه مطلب
ما را در سایت بعد مشهد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : elahe2424 بازدید : 112 تاريخ : پنجشنبه 4 بهمن 1397 ساعت: 19:59

ادامه داستان زندگیمو مینویسم با چشای اشکی و صدای خفه از بغض ک حکایت از دلگیری شدیدم داره  دیشب شب یلدا بود شب یلدا بدی بود چون با مسعود سر اینکه محمد شب یلدا کنارم خونه ما میخاست بیاد دعوا کردیم من اصلا دوس نداشتم بیاد ولی نشد نیاد هرچند با کلی ضد حال بهش اومدو اصلنم تحویل نگرفتم ولی مسعود فک کرد خیلی خوشحاله و از خوشحالی اون قاطی کرد و الان باهم قهریمو من بیدارو داغوووونم  راستی نگفتم ک من برا مهاجرت ب سوئد با محمد اقدام کردم  فقط بخاطر اینکه دیگه نمیشد زندگیامون با هم بگذره من ب وجود فاطی زن مسعود و مسعود ب وجود محمو خیلی حساس شدیم کلا ۳روز رو ابراییم چون واقعا عاشق واقعی هستیم ولی ب جنون کشیده شدیم ولی مثل عشقمونو جایی ندیدمو نشنیدم میمیرم ازین عشق وقتی فک میکنم چقد حالمون باهم خوبه و چقد دیوانه وار همو میخایم ولی ب جایی رسیدیم ک داره کارمون از رسوایی خانوادگیم میگذره چون الان دیگه همه میدونن همه هم خونواده و شوهر من هم خانواده و زن اون و خونواده زنش وخونواده خودش همه دیگه این عشقو خبر دارن ولی چون زندگی با این شرایط برامون خیلی سخت شده تصمیم گرفتیم ما بریم سوئد ک ایشا... برا اردیبهشت قراره بریم و اگه خدا بخاد بعدش شاید بتونه مسعود بیاد شاید تو ی دنیای دیگه واقعا دستای همو بگیریم ولی فعلا قراره با محمد ازینجا برم چون خیلی سخته خیلیییی زندگیم روزای خوشش زیاده ولی سختیاش داره از پ بعد مشهد...ادامه مطلب
ما را در سایت بعد مشهد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : elahe2424 بازدید : 109 تاريخ : سه شنبه 5 دی 1396 ساعت: 0:37

همه چیز از ۲.۹.۱۳۹۱شروع شد اولین دیدارم تو بیمارستان زمان دانشجوییم بزارید از اول بگم از ترم اول دانشگاه با پسری تو تهران دوست شده بودم ک خیلی دوسم داشت واقعا برام جون میداد ولی من خیلی دختر ساده ی شنگولی بودم ک عشق و عاشقیو هنوز بلد نبودم دوسالی دوست بودیم درپی خاستگاریا نشدن خلاصه بهم خورد  درپی این بهم خوردن رابطه بعد دوسال یعنی سال ۹۱ ی روز ک خیلی دلم گرفته بود ی شماره اشتباهی گرفتم ک باهاش حرف بزنم دلم باز شه خیلی کار مسخره ای بود ولی حس کردم نیاز دارم با یکی حرف بزنم  خلاصه ی شماره خیلی رند گرفتم جواب نداد گفتم ولش کن قسمت نیست چند وقت بعد زنگید دست و پام میلرزید جواب بدم میترسیدم کی باشه چی بشه خلاصه جواب دادم گفتم بفرمایید گفت شما بفرمایید تماس گرفته بودید گفتم ببخشید با مریم کار داشتم گفت اشتباه گرفتید خیلی باجذبه و محکم حرف میزد نمیدونم چرا ولی دوباره زنگ زدم گفتم ببخشید مریم گفت ن اشتباست گفتم شما آدم مهمی هستید ؟خندید گفت چرا اینو میپرسی ؟گفتم اخه ی جوری اید گفت ن سوال دیگه ای نداری؟خندیدم دیگه بعد اون زنگ زدم شبای محرم بود خیلی دلم گرفته بود چون اصلا پیگیر نبود احساس کردم فقط میتونم حرفامو بهش بزنم آروم شم خلاصه کلی ازش پرسیدم ازم پرسید توهمون روز ی چیزی بهم گفت ک اولش گفتم میخام ببینمت گفت ن با اصرار من ۲.۹.۱۳۹۱تو بیمارستانا البته همه جا آشنا زیاد داشت خلاصه اومد بیما بعد مشهد...ادامه مطلب
ما را در سایت بعد مشهد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : elahe2424 بازدید : 99 تاريخ : پنجشنبه 30 آذر 1396 ساعت: 19:18

از مشهد ک برگشتیم خیلی داغون بودم مامانم در لحظه همیشه داغونیای منو میفهمیدو دنبال علت بود ولی نمیتونست چیزی دراره ولی ازهمون اول فهمید ک با اومدن این خونواده زندگی من خیلی داره تغییر میکنه خودم دارم خیلی بزرگ میشم خلاصه تو اون روزا خیلی سر تموم کردنو بودن باهم درگیر بودیم خیلی عاااشق بودیم خیلی صحبت میکردیم محبتی ک بین ما بود تا الان بین هیچکس ندیدمو نخواهم دید حتی تو زندگی خودم الان ....... تو همین صحبتا بعد مشهد ی شب فاطی اس های منو با مسعودو خونده بود براش وحشتناک بود ‌ مسعود چطوری منو نفس صدا میکنه چطوری اون پیاما شکل گرفته ولی چیزی نگفته بود مسعودم اونروزا چندبار خیلی سوتیای ریزی داده بودیم بخاطر همین ب فاطی توضیح داده بود ک منو خیلی قبول داره ک دختر خوبیم و خاسته بود تا همیشه تو زندگیش باشم فاطی چون مسعود خیلی خوب بود و یوقت از دستش نده قبول کرده بود ولی این سری ی شب ک مسعود خواب بود من پیام دادمو ک فاطی بیدار شده بود پیامو دیده بود و بجای مسعود باهام پیام داده بود منم هی میپرسیدم مسعود چرا اینطوری ای خودت نیستی شک کرده بودم ولی خوب پیام داده بودم دیگه خلاصه من صبحش با مسعود قرار داشتم دیدم‌ نیومد رفتم دم خونه همون لحظه  دیدم مسعود با پسرش مبین درومد اشاره کرد ک نرو بعد از ی شماره ناشناس زنگ زد ک گفت فاطی دیشب بهت پیام داده برو خونه گوشی دسته اونه خیلی قاطی کرده ک بعد توضیح بعد مشهد...ادامه مطلب
ما را در سایت بعد مشهد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : elahe2424 بازدید : 102 تاريخ : پنجشنبه 30 آذر 1396 ساعت: 19:18

خوب رسیدیم ب اینکه من تونستم تا دوسال ک طرحم تموم بشه خاستگارای مختلف همکارا و فامیلا و دوستانو حتی برادر خود فاطی حتی پسرخاله فاطی و خیلیا رد کنم من از همون بعد مشهد با کل فامیل فاطی و مسعود رفت و آمد داشتم فاطی چون بواسطه اخلاقای بدش ک همیشه احساس میکرد خیلی باکلاسه و خیلی براهمه کلاس میداشت چون شجره خونوادگی بالایی داشت با کسی دوست صمیمی نشده بود با اومدن من خودشم قبول کرد دختر خوبیم بواسطه اخل بعد مشهد...ادامه مطلب
ما را در سایت بعد مشهد دنبال می کنید

برچسب : خاستگارا, نویسنده : elahe2424 بازدید : 110 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 1:18

از بین همه خاستگارا و فامیلا و اشناها و آشناهای فاطی و آشناهای مسعود و همه ی اونا رسیدیم ب محمد همکلاسیم ک ۵سال همه جا دنبالم بود چندنفر از فامیلشون و پدرمادرش چندین بار خاستگاری اومدن و من ب دلیل دوست داشتن مسعود رد میکردم من بغیر مسعود هیچکسیو دوس نداشتم البته این عشق منو مسعود کاملا دوطرفه بود ک همه میفهمیدن یکیمون افسرده باشیم حتما دلیلش طرف مقابلمونه حتی پدرو مادر خودمو فاطی و بچه هاش همه مید بعد مشهد...ادامه مطلب
ما را در سایت بعد مشهد دنبال می کنید

برچسب : ازدواج, نویسنده : elahe2424 بازدید : 109 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 1:18

اونقدری دلم گرفته ک واژه هارو گم کردم .....الان مامانم میگف چرا سستی اونقدی داغونم ک همه فهمیدن همیشه قضیه اینه ک من اورا دوست دارم و او دیگری را و دیگری مرا اگه خابم نبرد ادامه داستان زندگیمو مینویسم الان نمیتونم حتی تایپ کنم خیلی دلم گرفته دلم پره  + نوشته شده در  شنبه بیست و هشتم مرداد ۱۳۹۶ساعت 0:48  توسط الهه  |  بعد مشهد...ادامه مطلب
ما را در سایت بعد مشهد دنبال می کنید

برچسب : گرفته, نویسنده : elahe2424 بازدید : 156 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 1:18